از منظر جامعه شناختی مشارکت یا کار جمعی نوعی فرآیند تعاملی چند سویه است که برای هدفی انجام می گیرد و فرهنگ کار جمعی مجموعه ای از باورهای عملی به ارزش کار یدی و فکری، ارزش ها و هنجارهایی که به نظم پذیری جمعی، کار دلسوزانه و سازگار شدن با شرایط، قواعد و رفتارهای صنعتی و تولیدی منتهی می گردد. [1]
 
تقویت این فرهنگ به عنوان یک امر فرهنگی نیازمند الزاماتی همانند؛ جامعه پذیری، تربیت اقتصادی و فرهنگ سازی است. در مقابل کاستی و نقص در تحقق این الزامات ضعف این فرهنگ در آن جامعه را به دنبال دارد. برای پی بردن به چرایی ضعف فرهنگ کار جمعی در یک جامعه می بایست با نوع الزامات و مولفه های هریک آشنا شویم.
 

جامعه  پذیری الزام فرهنگ کار جمعی

جامعه  پذیری فرایندی است که به دنبال آموزش های عام (اعم از آموزش رسمی و غیررسمی) به افراد به دست آمده و موجب حلول قوانین رفتاری هر جامعه و همۀ انتظارات فرهنگی آن در روند مشارکت آن ها در نظام اجتماعی، بر شخصیت روانی افراد گشته و قوانین و انتظارات را بر شخصیت فرد حک می کند.[2] آنچه هر کس از دوستان، خانواده و دیگر افراد در محیط های غیررسمی فرا می گیرد، جامعه پذیری غیررسمی شناخته می شود و در مقابل، هر وقت که موقعیت ساخته شده (دارای ساختار) باشد، فرایند یادگیری را جامعه پذیری رسمی می خوانند؛ که مدرسه نمونه ای از این نوع است. ‏[3]
 
 

برخی از جامعه پذیری تعبیر به اجتماعی شدن می کنند که پروسه ای است که از کودکی یاد می گیریم چگونه رفتار کنیم تا به نیازهای ما پاسخ داده شود و در طول تاریخ و در جامعه این فرآیند اجتماعی شدن به صورت ناقص در ما شکل می گیرد. مسلماً اگر در جامعه ای فرایند جامعه پذیری و اجتماعی شدن در قبال اکتساب فرهنگ کار جمعی به درستی انجام نپذیرفته باشد، ضعف مؤلفه های کار جمعی را شاهد خواهیم بود.
 
بنابراین بر اساس فرایند جامعه پذیری که نوعی فرایند انتقال فرهنگی  است، فرد به اکتساب قوانین، رفتار و نظام باورها و بازخوردهای جامعه یا گروه مشخصی دست می یابد تا بتواند در درون آن جامعه زندگی کند.[4] از جمله ی این مقوله های کسب شده فرهنگ کار جمعی می تواند باشد که به دنبال آموزش های عام رسمی و غیررسمی به دست می آید. بر این اساس مهم ترین و اولین راهکار برای ترویج فرهنگ کار جمعی، آموزش رسمی در قالب تربیت اقتصادی است.
 

آموزش رسمی و تربیت اقتصادی راهکار ترویج فرهنگ کار جمعی

آموزش رسمی فرهنگ کار جمعی بر اساس طراحی پروسه ی تربیت اقتصادی صورت می گیرد که امروزه توسط نظام آموزش و پرورش هر کشوری انجام می گیرد. مراد از تربیت اقتصادی برنامه ها و اقداماتی است که اغلب کشورهای پیشرفته برای تربیت  افراد در حوزة اقتصادی از جمله در حوزه ی آموزش فرهنگ کار جمعی به اجرا درمی آورند. بررسی و مطالعة این تجربیات جهانی، بخصوص در دهه های اخیر نشان می دهد که آن ها تلاش های نظام مندی را در این راستا برای مقاطع سنی گوناگون از کودکی تا بزرگ سالی انجام داده  اند تا به این وسیله، بتوانند نسلی را برای ورود به عرصة اجتماع آماده نمایند، که نه تنها مفاهیم اقتصادی را بداند، بلکه به بهترین وجه حائز مهارت  تفکر اقتصادی بوده و ضمن بهره مندی از یک منطق فکری، قابلیت تحلیل شرایط مختلف اقتصادی و تصمیم گیری و انتخاب بهینه را بر اساس مشارکت اجتماعی و فرهنگ کار جمعی داشته باشد؛ و با فهم اقتصادی، زندگی فردی و اجتماعی خود را بهبود ببخشند. این مفاهیم از طریق ابزارهای مختلف در نظام آموزشی، پرورشی و تربیت  و فرهنگ سازی رسمی و غیررسمی به مخاطبان و دانش آموزان القا می شود.
 
 

بر اساس این پروسه ایجاد باور به فرهنگ کار جمعی و حس مشارکت جمعی باید از مدارس شروع شود که کارخانه آدم سازی و کادر سازی و پرورش نیروی انسانی برای آینده کشور است؛ و یقین به این که مشورت و کارگروهی منجر به موفقیت می شود، عاملی در جهت حرکت به سمت پیشرفت در این جوامع تلقی می گردد. در واقع با ایجاد چنین باوری افراد در میان سالی و در دوران شغلی و فعالیت های اقتصادی به سمت همکاری و کار جمعی جذب خواهند شد.
 
شاید یکی از عمده ترین دلایل عدم توفیق جامعه ما در انجام کار گروهی، ناشی از سیستم آموزشی غلط و نگاه نادرست آموزش و پرورش حاکم بر جامعه ما بوده که اساسش بر فردمحوری استوار است و از همان اوان کودکی هم در مدرسه و هم در بازی ها و ورزش های خارج از محیط مدرسه، تفکر غالب فردمحوری و تشویق تلاش فردی به جای تیم محوری و کار و مشارکت گروهی و جمعی بوده است. حتی در باب پرورش ذهنی و تربیتی دانش آموزان بازی های کودکانه و کارتون های تلویزیونی ما نیز متکی بر تلاش و مهارت های فردی و تکیه بر موفقیت های انفرادی بوده است و از طراحی و اجرای بازی ها و برنامه هایی که به همکاری و تعاون در گروه و سازمان و منتج به کار گروهی و جمعی گردد، غفلت شده است.
 

فرهنگ سازی الزام فرهنگ کار جمعی

اگر چند مفهوم «فرهنگ سازی» نزدیک به مفهوم «نهادینه شدن» هست و هر دو اصطلاح فی الجمله مؤلفه ها و نتایج یکسانی دارند اما در تعریف هر یک نکات خاصی نهفته است.
 
فرهنگ سازی فرایندی  است  که موجبات  محتوا سازی، ساختاریابی، اصلاح بخشی و مشارکت اجتماعی را از رهگذر تعامل گرایی جوامع فراهم می سازد.[5] و منطبق بر سه مرحله بینش، منش و کنش است.[6] در نتیجه فرآیندی است که طی آن با اثرگذاری بر بخش های شناختی و عاطفی اشخاص در رفتار افراد جامعه تغییر ایجاد می­کنیم؛[7] و نهادینه شدن عبارت از فرایند تنظیم و الگو شدن روش ها و رویه های مصوب جامعه است.[8] به عبارت دیگر نهادینه شدن یک امر اجتماعی مثل مؤلفه های اصلی فرهنگ کار جمعی، یعنی پایه ای و ریشه ای شدن آن در متن و عمق جامعه و به رسمیت شناخته شدن آن ارزش ها و مقررات توسط افراد جامعه[9] در محیط فعالیت های اقتصادی و محیط کسب و کار است؛ و برای «نهادینه کردن»، راهکارهایی از قبیل؛ آموزش عمومی، تحکیم بنیان های اعتقادی و نظارت را مطرح کرده اند.[10]
 
 بر این اساس می توان رد پای ضعف یا تقویت فرهنگ کار جمعی را در بررسی مراحل و فرایندهای فرهنگ سازی و نهادینه شدن کار جمعی دنبال کرد که عبارت از فرایندهای محتوا سازی، ساختاریابی، اصلاح بخشی و نظارت هست.
 


مرحله ی محتوا سازی بینشی فرهنگ سازی کار جمعی

در این مرحله از فرهنگ سازی کار جمعی، آنچه به بینش و محتوا سازی فکری افراد در حوزه مبانی و گزاره های کلی هستی‏شناسانه، معرفت شناسانه و ارزش شناسانه کار جمعی هست تمرکز می گردد و این مفاهیم و باورها به افراد در قالب آموزش های رسمی و غیررسمی از طریق نهادها، رسانه ها و تبلیغات منتقل می گردد.
 

مرحله ی ساختاریابی فرهنگ سازی کار جمعی

در این مرحله فرهنگ سازی کار جمعی بر اساس تعامل گرایی و استفاده از ظرفیت های دو مقوله ی ساختارها و نهادها و مقوله ی عاملیت فردی و انسانی شکل می گیرد.
 
نهادها به عنوان یکی از اجزاء و ارکان مهم ساختارهای اجتماعی، عبارت از عادات تصویب شده فکری و مشترک در بین عموم انسان ها هستند که به مثابه هنجارهای هدایت کننده رفتار از مقبولیت عامه برخوردار شده اند.[11] بر این اساس نهادها در فرایند ساختاریابی فرهنگ سازی فرهنگ کار جمعی نقش ویژه ای دارند.
 
ﻧﻬﺎدﻫـﺎی اﺻـﻠﯽ در ﻫﻤـﮥ زﻣﺎنﻫﺎ، ﻫﻤﮥ ﻣﮑﺎنﻫﺎ و ﻫﻤﮥ ﺟﻮاﻣﻊ، ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﺎ اﺷﮑﺎل و ﺻﻮر ﻣﺨﺘﻠﻒ، وﺟﻮد داﺷﺘﻪاﻧﺪ و ﺑـﻪ اﺻﻠﯽﺗﺮﯾﻦ ﻧﯿﺎزﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﯽ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ. بر این اساس ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی، آﻣﻮزﺷـﯽ ﭘﺮورﺷﯽ، دﯾﻨﯽ و ﺧﺎﻧﻮاده از ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻬﺎدﻫﺎی اﺻﻠﯽ در جامعه اﻧـﺪ. همچنین نهادهای هنر، وسایل ارتباط جمعی و تکنولوژی در این زمینه مطرح است[12] که در فرهنگ سازی فرهنگ کار جمعی نقش اساسی دارند. در این میان، خانواده، نظام آموزش و پرورش از یک سو و رسانه ها به ویژه رادیو و تلویزیون از سوی دیگر از مهمترین نهادهای تاثیرگذار در امر فرهنگ سازی هستند.
 


مرحله ی اصلاح بخشی، نظارت و کنترل اجتماعی

اصلاح، ظرفیتی برای بهبود رفتارها، شایسته ­سازی آداب و بازسازی نظم اجتماعی در جهت کارآمدتر ساختن حرکت و اصول و ارزش­هایی است که جامعه عمیقاً بدان­ها متعهد است. این مقوله در تصحیح بینش و رفتار مرتبط با فرهنگ کار جمعی می تواند در فرهنگ سازی به کار گرفته شود.
 
همچنین نظارت و کنترل اجتماعی با جریان جامعه پذیری که تأمین کننده هم نوایی در جامعه است آغاز می شود[13] به این معنا که ابتدا در جامعه پذیری، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی به فرد آموخته می شود و سپس به وسیله کنترل اجتماعی، رفتار او تحت نظارت[14] و توسط مجازات های مثبت و منفی تحت کنترل قرار می گیرد  . مجازات های مثبت از تکان دادن سر به نشانه تأیید تا مراسم تشویق در انظار عمومی را شامل می شود؛ و مجازات های منفی نیز ممکن است به صورت عدم تأیید ملایم تا مجازات های جسمانی[15] و مالی بروز کند.
 
 
پی‌نوشت:
[1] افشین وکیلی، بررسی مفهوم فرهنگ کار، موج سال پنجم ۱۳۹۲ شماره ۶ و ۷
[2] ‏  ملوین و دنیس، اورت دی، ۱۳۸۳‌، ص637
[3] بلیک و‌هارولدسن، ۱۳۷۸‌، 89
[4] دادستان، 1386‌‌، 179‌‌
[5] دایـره المـعارف بریتانیکا، 2002: جلد 16‌، مقاله فرهنگ. به نقل از دهشیری، 1388
[6] دهشیری، 1388
[7] شفیعی سروستانی، 1394
[8] قنادان و همکاران، 1376، 127
[9] گلابی، 1376، 99
[10] ایروانی، 1383
[11] وبلن ۱۹۰۰۰: ۸۲۶
[12] گلشن فومنی، 1379‌‌، 33‌‌
[13] صدیق سروستانی، 1386‌‌، 22‌‌
[14] قنادان و همکاران، 1384‌‌، 208‌‌
[15] صداقتی فرد، 1388‌‌، 114